رئیس مجلس عبارات لوح را خواند: مجلس شورای ملی اهتمامات فداکارانه سردار ملی ستارخان و سالار ملی باقرخان را از نخستین وسائل پیشرفت مقاصد ملیه دانسته و به نام عموم ملت ایران تشکرات صمیمی ملی را به ایشان تقدیم مینماید.
حاضران به شدت کف زدند. رئیس مجلس یک جعبه را به سردار و جعبه دیگر را به سالار داد. ستارخان سردار ملی با گردن خمیده، دو دستی جعبه را گرفت، لوح را بوسید و به روی چشمانش گذاشت.
به هیجان آمد و نتوانست خاموش بماند. وی گفت: آقایان محترم! سالار ملی و من به نام دو خادم مردم، از ملت ایران تشکر میکنیم... اما تنها ما دو نفر نیستیم که برای مشروطه جنگیدیم. مردان بسیاری در راه آزادی ایران مبارزه کردند و جان دادند. خون هزاران جوان ریخته شد تا مشروطه دوباره جان گرفت. ما میخواهیم ملت ایران تجلیل از باقرخان و مرا، تجلیل از همه مبارزان وطن بداند و ما را فقط به عنوان نمایندههای خادمان ایران بشناسد.
سخنان پاک و پرمایه سردار در تالار بزرگی که چهار دیوارش آیینه کاری بود، طنین افکند. آنها که هنوز سردار ملی را به درستی نمیشناختند، بهتر او را شناختند. او تنها جنگاوری یکتا نبود. انسان بزرگی بود که مانند نداشت. سپاس مردم پایتخت از دو رهبر آزادی پایان ناپذیر مینمود. روزها دسته دسته به راه میافتادند و با دستههای گل به دیدن آنان میرفتند. بازرگانان تهران بر آن بودند که به هزینه خود به افتخار سردار و سالار تا چند روز دیگر جشن را ادامه دهند. اما پیشوایان انقلاب بدین کار خرسندی نشان ندادند. در روزنامههای تهران هر روز در ستایش از سردار و سالار، گفتارها و شعرهای شورانگیزی به چاپ میرسید.
منبع: باقرخان سالار ملی - اثر: مرحوم دکتر صمد سرداری نیا
حاضران به شدت کف زدند. رئیس مجلس یک جعبه را به سردار و جعبه دیگر را به سالار داد. ستارخان سردار ملی با گردن خمیده، دو دستی جعبه را گرفت، لوح را بوسید و به روی چشمانش گذاشت.
به هیجان آمد و نتوانست خاموش بماند. وی گفت: آقایان محترم! سالار ملی و من به نام دو خادم مردم، از ملت ایران تشکر میکنیم... اما تنها ما دو نفر نیستیم که برای مشروطه جنگیدیم. مردان بسیاری در راه آزادی ایران مبارزه کردند و جان دادند. خون هزاران جوان ریخته شد تا مشروطه دوباره جان گرفت. ما میخواهیم ملت ایران تجلیل از باقرخان و مرا، تجلیل از همه مبارزان وطن بداند و ما را فقط به عنوان نمایندههای خادمان ایران بشناسد.
سخنان پاک و پرمایه سردار در تالار بزرگی که چهار دیوارش آیینه کاری بود، طنین افکند. آنها که هنوز سردار ملی را به درستی نمیشناختند، بهتر او را شناختند. او تنها جنگاوری یکتا نبود. انسان بزرگی بود که مانند نداشت. سپاس مردم پایتخت از دو رهبر آزادی پایان ناپذیر مینمود. روزها دسته دسته به راه میافتادند و با دستههای گل به دیدن آنان میرفتند. بازرگانان تهران بر آن بودند که به هزینه خود به افتخار سردار و سالار تا چند روز دیگر جشن را ادامه دهند. اما پیشوایان انقلاب بدین کار خرسندی نشان ندادند. در روزنامههای تهران هر روز در ستایش از سردار و سالار، گفتارها و شعرهای شورانگیزی به چاپ میرسید.
منبع: باقرخان سالار ملی - اثر: مرحوم دکتر صمد سرداری نیا