ابتدا با نقل خاطرهای از خودم شروع میکنم: در دوران دبستان با چند نفر از بچههای افغان در مدرسه دوست بودم. همدیگر را بسیار دوست داشتیم و فارغ از هرگونه رنگ و ریایی دوستان خوبی برای هم بودیم. اما همیشه یک مورد آزارم میداد و آن هم متلکهای نیشداری بود که بابت این دوستی نثارم میشد. از طرف بقیه بچههای مدرسه، آشنا، فامیل و ... من هم که بچه بودم. با شنیدن این حرفها گاهی نسبت به دوستان افغان خودم حس بدی پیدا میکردم که البته خودم هم این حس را دوست نداشتم و از آن بدم میآمد. اما حالا هم که آن دوران را پشت سر گذاشتهام. همین مشکل را به نوعی دیگر دارم تجربه میکنم: تو چرا با این دوست هستی؟ چرا رفیق فلان داری؟ این دوستت چرا این رنگیه؟ اون دوستت از فلان مذهب و دین است؟ با ایکس دوستی نکن. تخم و نژاد اون دوستت از اون فلان فلان شدهها است!! با مردم این طایفه دوست باش و با اون یکی طایفه دشمن. حرفهایی از این قبیل که گوشم از آنها پر شده است. یک جواب همیشگی دارم که به این افراد میگویم: رنگ، نژاد، مذهب، قومیت و ملیت افراد برایم اهمیتی ندارند. آنها هم همنوع خودم هستند. انسانیت را دوست دارم و بس.
Building a Successful Career in Machine Learning: Tips for ML Engineers
-
The Most Recent News, Headlines, And Enterprise Stories For December 23
[image: Career News]
Use these 3 psychological tricks to enhance your confidence a...
۷ ساعت قبل
0 نظرات:
ارسال یک نظر