آخوند مسجد محله: پسرم، هنوز دیر نشده، از خر شیطون پیاده شو و توبه کن

۱۳۸۸ مهر ۵, یکشنبه

در دوران نوجوانی به مسجد و نمازخواندن خیلی علاقه داشتم و مشتری ثابت مسجد محله بودم. به طوری که آخوند مسجد محله به من توجه ویژه‏ای داشت و همواره از من تعریف می‏کرد. اما به مرور زمان دست از نماز خواندن کشیدم و رفتن به مسجد را تعطیل کردم. مادرم که یک فرد بسیار مذهبی است و هنوز هم هر وقت مرا می‏بیند از خدا می‏خواهد که من را به راه راست هدایت کند. آن زمان هم از خدا و هم از آخوند خواست که کاری کنند که دوباره به روال سابق برگردم. از موفقیت خدا خبری ندارم، چون تا این سن که رسیده‏ام هنوز برنگشته‏ام. اما حکایت آخوند را بخوانید. از آنجا که از مسجد فراری شده بودم و دیگر به آخوند هم محل نمی‏گذاشتم و توجهی نشان نمی‏دادم، مادرم و آخوند نقشه‏ای کشیدند. یک روز که به خانه آمدم. به محض این که وارد هال و اتاق پذیرایی شدم. دیدم ای دل غافل که رو دست خورده و ملا چشم انتظارم است. بله! نقشه گیرانداختن عملی شده بود. با ترشرویی سلامی کردم و کنارش نشستم. ملا شروع کرد به صغری کبری چیدن و نصیحت و از زمین و زمان گفتن. اما گوشم از این حرفهایش پر بود. بارها از زبان خودش در مسجد شنیده بودم. بیچاره خسته شد و در آخر گفت: پسرم، تو جوانی و خدای هوای شما را بیشتر دارد، هنوز دیر نشده، از خر شیطان پیاده شو و توبه کن. به آغوش اسلام برگرد. الکی چشمی گفتم. خوشحال و سرمست از کاری که کرده بود، خداحافظی کرد و به مادرم تضمین داد که دوباره به راه راست بازگشته‏ام. مادر هم با کلی دعا و صلوات بدرقه‏اش کرد. اما خود من بهتر می‏دانستم که حرف‏هایش را از این گوش شنیده و از آن یکی بیرون کرده بودم. تا چند روز نقش بازی کردم. اما بعد از چند روز همانی شدم که بودم. مادر دیگر خسته شد بود و تا امروز هر روز برایم طلب هدایت و بخشش می‏کند. آخوند را هم دیگر ندیدم. اما در یک چیز مانده‏‏ام. اگر در آن روزها به گفته‏ی آخوند، خدا من را دوست می‏داشت و مثل شیطان یک اسبی، خری یا بنز آخرین مدلی به من می‏داد و جایزه دادن را به روز قیامت موکول نمی‏کرد، شاید همان آدم سابق بودم. اما خداوکیلی! سوار شدن بر خر شیطان هم مزه خودش را دارد و به یک بار سواری می‏ارزد! اما می‏خواستم بگویم که اختلاف عقیده و مذهبی باعث نشده که دست از اصول اخلاقی و انسانی بردارم و مادرم را برای ابد دوست دارم و بر پاهایش بوسه می‏زنم.

1 نظرات:

Unknown گفت...

سلام

من می خواستم چیزی بگم

البته اگه وقت داری

من اصلا حزب اللهی نیستم...بسیجی هم نیستم...اما

خدا رو قبول دارم و نماز نخوندن دلیل بر کفر نیست...

به نظر من شما اگه نماز می خونی باید با کیفیت بخونی

نماز که فقط دولا راست شدن نیست...

باید کیفیت داشته باشه...


به همین دلیل می گم که اصلا نگران نباش...
اما سعی کن خدا رو مثل نماز ترک نکنی...

چون همه چیز بهونه است برای رسیدن به خدا

موفق باشی دوست من