از ماست که بر ماست... نژادپرستی ابزاری برای انسان ستیزی است که توسط خود انسانها به وجود آمده است. فاشیسم پدیدهای حاصل از نژادپرستی (قومی، مذهبی و یا هردو)، ناسیونالیسم بدون تعقل، مذهب گرایی افراطی و جامعه تک صدایی است که البته عوامل بسیار دیگری هم در آن نقش دارند و هرکدام از این عواملی که نام بردم بسته به محیط و فرهنگ مردم یک جامعه تاثیر و نقش متفاوتی دارند.
جامعه امروز ایران اسیر دو پدیدهی نژادپرستی پنهان (گاهی اوقات آشکار) و فاشیسم مذهبی است. این دو پدیده به قدری در جامعه ما عادی شدهاند که برای خیلیها امر طبیعی محسوب میشوند و به راحتی از کنار آن میگذرند. هر کسی آن را به گونهای تعبیر میکند و سعی در توجیه و تفسیر آن دارد. عدهای میبینند، میشنوند و میخوانند. اما یا سکوت کرده یا اگر هم اعتراضی کنند فورا متهم به بدترین جرم و گناه میشوند.
فاشیسم مذهبی بدترین ظلم در حق دینداران، مذهبیون، بی دینان، بی خدایان وکل اقشار جامعه است. چرا که سعی در یکدست کردن همه دارد. به عنوان نمونه اسلام را طبقه طبقه کردهاند و هر فرد و گروهی را در یک طبقه قرار دادهاند و به هیچ وجه امتیازات اجتماعی این طبقات یکسان نیست. شیعه ولایی با شیعه غیر سیاسی و مذهبی در کسب حقوق اجتماعی از زمین تا آسمان فرق دارند. یک سنی مذهب هم مسلمان است اما از پایین ترین حقوق اجتماعی برخوردار است و باید همه جور توهین، تحقیر و تمسخری را از رادیو، تلویزیون؛ روزنامهها، رسانهها و سایر مردم شاهد باشد و حق هیچ گونه اعتراضی را هم ندارد. اقلیتهای دینی و مذهبی هم با این مشکلات رو به رو هستند و چه بسا با مواردی به مراتب بدتر. طیف دگراندیش و بی دین هم که اصلا حق زندگی کردن و ابراز وجود ندارند.
میرسم به بخش نژادپرستی که زخم و دردی عمیق بر تن ایران است. در مورد اقوام ایرانی این موضوع اظهر من الشمس است و نمیتوان از آن فرار کرد یا آن را کتمان نمود. یک نفر فقط به خاطر قومیت خود مورد تمسخر، هتاکی، توهین و تحقیر قرار میگیرد. زبان مادری، لباس و فرهنگ او بازیچهی دست عدهای میشود و قصه تلخی را رقم میزند. فراموش کردهایم که توهین به هر یک از اقوام ایرانی توهین به ایران و ایرانی است. ایران یعنی جمع همهی این اقوام و فرهنگهایشان.
عمری است که قدم در راه بیراهه گذاشتهایم و فقط یاد گرفتهایم که خود را برتر و بهتر از کل دنیا بدانیم و ببینیم. تیشه برداشته و با دست خود در حال قطع ریشهی تاریخ و فرهنگ ایران هستیم. اما باز دیگران را مقصر میدانیم. ای کاش کمی از دیگران یاد میگرفتیم. هندیان را ببینید. بزرگترین و واقعیترین دموکراسی دنیا در هند حاکم است. چون مردم هند از مدتها پیش به این نتیجه رسیدهاند که وحدت و یکپارچگی کشورشان با حقظ فرهنگ اقوام مختلف و احترام به یکدیگر به دست میآید. اما از هند فقط بالیوود را در نظر گرفته و متوجه نیستیم که هند در آیندهای نه چندان دور تبدیل به ابرقدرت و قطبی تاثیر گذار در دنیا خواهد شد. فقط یاد گرفتهایم که به ریش دیگران بخندیم، از ریش خود غافل شدهایم و دنیا دارد به ریش ما میخندد. ایران هم قربانی رفتارهای ما شده است. ملتی که برای خود و افراد درون جامعهاش احترام قائل نشود، دیگران هم به او احترامی نخواهند گذاشت. از ماست که بر ماست.
جامعه امروز ایران اسیر دو پدیدهی نژادپرستی پنهان (گاهی اوقات آشکار) و فاشیسم مذهبی است. این دو پدیده به قدری در جامعه ما عادی شدهاند که برای خیلیها امر طبیعی محسوب میشوند و به راحتی از کنار آن میگذرند. هر کسی آن را به گونهای تعبیر میکند و سعی در توجیه و تفسیر آن دارد. عدهای میبینند، میشنوند و میخوانند. اما یا سکوت کرده یا اگر هم اعتراضی کنند فورا متهم به بدترین جرم و گناه میشوند.
فاشیسم مذهبی بدترین ظلم در حق دینداران، مذهبیون، بی دینان، بی خدایان وکل اقشار جامعه است. چرا که سعی در یکدست کردن همه دارد. به عنوان نمونه اسلام را طبقه طبقه کردهاند و هر فرد و گروهی را در یک طبقه قرار دادهاند و به هیچ وجه امتیازات اجتماعی این طبقات یکسان نیست. شیعه ولایی با شیعه غیر سیاسی و مذهبی در کسب حقوق اجتماعی از زمین تا آسمان فرق دارند. یک سنی مذهب هم مسلمان است اما از پایین ترین حقوق اجتماعی برخوردار است و باید همه جور توهین، تحقیر و تمسخری را از رادیو، تلویزیون؛ روزنامهها، رسانهها و سایر مردم شاهد باشد و حق هیچ گونه اعتراضی را هم ندارد. اقلیتهای دینی و مذهبی هم با این مشکلات رو به رو هستند و چه بسا با مواردی به مراتب بدتر. طیف دگراندیش و بی دین هم که اصلا حق زندگی کردن و ابراز وجود ندارند.
میرسم به بخش نژادپرستی که زخم و دردی عمیق بر تن ایران است. در مورد اقوام ایرانی این موضوع اظهر من الشمس است و نمیتوان از آن فرار کرد یا آن را کتمان نمود. یک نفر فقط به خاطر قومیت خود مورد تمسخر، هتاکی، توهین و تحقیر قرار میگیرد. زبان مادری، لباس و فرهنگ او بازیچهی دست عدهای میشود و قصه تلخی را رقم میزند. فراموش کردهایم که توهین به هر یک از اقوام ایرانی توهین به ایران و ایرانی است. ایران یعنی جمع همهی این اقوام و فرهنگهایشان.
عمری است که قدم در راه بیراهه گذاشتهایم و فقط یاد گرفتهایم که خود را برتر و بهتر از کل دنیا بدانیم و ببینیم. تیشه برداشته و با دست خود در حال قطع ریشهی تاریخ و فرهنگ ایران هستیم. اما باز دیگران را مقصر میدانیم. ای کاش کمی از دیگران یاد میگرفتیم. هندیان را ببینید. بزرگترین و واقعیترین دموکراسی دنیا در هند حاکم است. چون مردم هند از مدتها پیش به این نتیجه رسیدهاند که وحدت و یکپارچگی کشورشان با حقظ فرهنگ اقوام مختلف و احترام به یکدیگر به دست میآید. اما از هند فقط بالیوود را در نظر گرفته و متوجه نیستیم که هند در آیندهای نه چندان دور تبدیل به ابرقدرت و قطبی تاثیر گذار در دنیا خواهد شد. فقط یاد گرفتهایم که به ریش دیگران بخندیم، از ریش خود غافل شدهایم و دنیا دارد به ریش ما میخندد. ایران هم قربانی رفتارهای ما شده است. ملتی که برای خود و افراد درون جامعهاش احترام قائل نشود، دیگران هم به او احترامی نخواهند گذاشت. از ماست که بر ماست.
0 نظرات:
ارسال یک نظر