من و یک عده دیگر از دوستان وبلاگ نویس، یک سری مطلب در نقد و رد نامه دکتر خزعلی نوشتیم. هدف ما نقد سالم بود. اما بازخورد و فیدبکی که از هر دو طرف مخالفان و موافقان خزعلی دیدیم، بسیار نامناسب بود. عدهای ما را به تفرقه افکنی متهم کردند و عدهای هم سریع برای مهدی خزعلی حکم و رأی صادر کردند.
عیب ما مردم ایران در همین است. زود احساساتی میشویم، زود تصمیم میگیریم و سریع قضاوت میکنیم. حالا خزعلی خواسته یک چند وقتی ننویسد. به بهانه پدرش یا هر چیز دیگری. باید بیاییم و هزار و یک جور انگ و تهمت ناروا به ایشان نسبت دهیم؟ چطور در روزهایی که برای مراد دل ما مینوشت، آدم خوبی بود. اما حالا شده فلان و بهمان؟!
مهدی خزعلی هم مثل من و شما یک انسان است. هر انسانی صفات و ویژگیهای منحصر به فرد خودش را دارد. قرار نیست همه مثل هم باشیم و مثل هم فکر کنیم. اصلاً زیبایی کار انسان به همین تفاوتها است. من هنوز هم با استدلال خزعلی در مورد شعار "نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران" مخالف هستم. اما دلیل نمیشود که خزعلی را به چهارمیخ بکشم و عذر ایشان را بخواهم و بگویم که شما در جنبش سبز و بین ما جایی ندارید. در همان متن قبلی هم فقط اشاره کردم که لطفاً بیدار شوید و این گونه فکر نکنید.
رفتارهای ما شده مثل دعواهای بچه گانه دوران کودکی. یک روز با یکی رفیق شش دانگیم. روز دیگر دشمن خونی. از هر چیزی بدترین برداشت را داریم. در قضاوت کردن از هول حلیم میافتیم در دیگ. تابع احساساتمان هستیم. هر روز عدهای را از خود میرانیم و روز بعد دوباره از ایشان دلجویی میکنیم. خودمان هم از همه بهتر میدانیم که رفتارمان درست نیست، ولی باز همیشه در بر روی همان پاشنه میچرخد.
آقای شاتوت (مسعود مشهدی) هم احساساتی شدهاند و کلی معذرت خواهی کردهاند. برادر من! کار شما نادرست نبوده است. اگر از انتقاد و مطلب شما موجی به راه افتاد که نتیجه خوبی نداشت، تقصیر شما نیست. تقصیر دیگران است. هر کسی مسئول رفتار خودش است و لازم نیست شما جور دیگران را بکشی.
خزعلی جان! در مطلب قبلی گفتم که از خواب خرگوشی بیدار شو. اما حالا میگم که ما شما را دوست داریم. ما به بعضی از کارهای شما انتقاد داریم. اما شما را هم از خود میدانیم. ما دوستان منتقد شما هستیم. چون شما هم کم برای ما زحمت نکشیدید و ما هم این قدر بی معرفت نیستیم که شما را تنها رها کنیم. آقای دکتر مهدی خزعلی! لطفاً با ما و جنبش سبز قهر نکنید...
عیب ما مردم ایران در همین است. زود احساساتی میشویم، زود تصمیم میگیریم و سریع قضاوت میکنیم. حالا خزعلی خواسته یک چند وقتی ننویسد. به بهانه پدرش یا هر چیز دیگری. باید بیاییم و هزار و یک جور انگ و تهمت ناروا به ایشان نسبت دهیم؟ چطور در روزهایی که برای مراد دل ما مینوشت، آدم خوبی بود. اما حالا شده فلان و بهمان؟!
مهدی خزعلی هم مثل من و شما یک انسان است. هر انسانی صفات و ویژگیهای منحصر به فرد خودش را دارد. قرار نیست همه مثل هم باشیم و مثل هم فکر کنیم. اصلاً زیبایی کار انسان به همین تفاوتها است. من هنوز هم با استدلال خزعلی در مورد شعار "نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران" مخالف هستم. اما دلیل نمیشود که خزعلی را به چهارمیخ بکشم و عذر ایشان را بخواهم و بگویم که شما در جنبش سبز و بین ما جایی ندارید. در همان متن قبلی هم فقط اشاره کردم که لطفاً بیدار شوید و این گونه فکر نکنید.
رفتارهای ما شده مثل دعواهای بچه گانه دوران کودکی. یک روز با یکی رفیق شش دانگیم. روز دیگر دشمن خونی. از هر چیزی بدترین برداشت را داریم. در قضاوت کردن از هول حلیم میافتیم در دیگ. تابع احساساتمان هستیم. هر روز عدهای را از خود میرانیم و روز بعد دوباره از ایشان دلجویی میکنیم. خودمان هم از همه بهتر میدانیم که رفتارمان درست نیست، ولی باز همیشه در بر روی همان پاشنه میچرخد.
آقای شاتوت (مسعود مشهدی) هم احساساتی شدهاند و کلی معذرت خواهی کردهاند. برادر من! کار شما نادرست نبوده است. اگر از انتقاد و مطلب شما موجی به راه افتاد که نتیجه خوبی نداشت، تقصیر شما نیست. تقصیر دیگران است. هر کسی مسئول رفتار خودش است و لازم نیست شما جور دیگران را بکشی.
خزعلی جان! در مطلب قبلی گفتم که از خواب خرگوشی بیدار شو. اما حالا میگم که ما شما را دوست داریم. ما به بعضی از کارهای شما انتقاد داریم. اما شما را هم از خود میدانیم. ما دوستان منتقد شما هستیم. چون شما هم کم برای ما زحمت نکشیدید و ما هم این قدر بی معرفت نیستیم که شما را تنها رها کنیم. آقای دکتر مهدی خزعلی! لطفاً با ما و جنبش سبز قهر نکنید...
3 نظرات:
از اینکه نباید کسی را بخاطر یک اشتباه دور انداخت با شما موافقم، با این حال در این مساله سبز و غیره و شعار "نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران" یک نکته ظریفی را بر و بچه های این طرف فراموش می کنند و آن هم جایگاه ملاها و به طبع بچه ملاهاست. باید به ملت گوشزد کرد که فراموش نکنند که حضرات ملا و ملازاده دارند جایگاه رفیعی را در جامعه ایران از دست میدهند. یقینا هر گروه اجتماعی در مقابل از دست دادن قدرت و جایگاه اجتماعیاش موضع میگیرد و عکس العمل نشان میدهد.
نکته دیگری که دوستان وبلاگ نویس خصوصا جوانترها در نظر نمیگیرند، این است که اصل و ریشه اکثر ملاهای ایران از لبنان سرچشمه میگیرد، در نتیجه این شعار نه غزه نه لبنان، به تریش قبای ملاها و ملازادهها بر خواهد خورد.
نکته سوم در این زمینه این است که بطور کلی حتی موسوی، خاتمی و کروبی هم فکر نمیکردند که کار به اینجا بکشد که این چنین شعارهایی مطرح شود. در نتیجه همانها هم خودشان دارند یواش یواش فتیله این قیام سبز را پایین میکشند. اگر یک مرتبه بعد از مدتی دیدید که موسوی، خاتمی و کروبی هم مثل هاشمی کنار کشیدند نباید شوکه بشوید، اینها همگی دنبال منافع گروهی خود هستند و برای مردم تره هم خورد نمیکنند. مگر تا زمانی که خودشان بر اریکه قدرت تکیه زده بودند خبری از این شعارها بود؟ مگر دوران خودشان کم سر و زبان میبریدند؟
خلاصه مطلب اینکه: همیشه جایگاه اجتماعی افراد را باید در عکسالعمل های آنها منظور داشت تا پرسپکتیو کامل قابل رویت شود.
drood bar shoma
midunid! elate az kure dar raftane in dustan ke control ra az dast midehand va chiz hai miguyand ke nabayad began in khon haye be nahagh rikhte shode in javanan ast ke zakhmi shode bar ruhe ma
movafagh bashid
سلام
من از خواننده های بالاترینم خبرها و کامنت های را می بینم و می خوانم و می خواهم در بحث ها مشارکت کنم ولی ولی از آنجایی که عضو نیستم نم توانم . تا به حال از چند نفر پرسیدم و درخواست کردم اما جوابی نگرفتم.
خواهشی دارم ، اینکه چه طور عضو بالاترین شوم. شنیده ام باید کسی دعوتم کند. لطفاٌ راهنمایی کنید و درصورت توان کمک .
سپاس گذارم
سپهر
m_sepehr@yahoo.com
ارسال یک نظر