من اطلاعاتی، سپاهی و کودتاچی هستم!

۱۳۸۸ مهر ۳, جمعه

حتما بارها نظراتی از این دست را در بخش نظرات لینک‏ها و زیر لینک‏های بالاترین دیده‏‏اید: ارسال این لینک‏ها کار کودتاچیان است ... هدف شما تفرقه است ... تو فلانی ... تو بهمانی ... باور کنید خسته شدم از بس این جملات و عبارات را در بخش نظرات دیده و خوانده‏ام. این چه بساطی است که راه انداخته‏اید؟ تا یکی نظر و عقیده‏ی مخالفی را بیان می‏کند تبدیل به اطلاعاتی، بسیجی، سپاهی، کودتاچی و مزدور می‏شود. آخر من مانده‏ام که نکند بعضی از دوستان در دوره‏های ویژه‏ی اطلاعاتی و ضد اطلاعاتی شرکت کرده و به شناسایی سایر کاربران می‏پردازند. این قدر به جمهوری اسلامی و فاشیسم خرده می‏گیرید، ولی تحمل و ظرفیت شنیدن صدای مخالف و اندیشه‏ی منتقدی را که قصدش کمک به شما است را ندارید. فکر می‏کنید فاشیسم از چه پدید آمده است؟ فاشیسم نتیجه‏ی نبود صدای مخالف و دگراندیش در جامعه است. فاشیسم محصول جامعه‏ی تک صدایی است. خوب حالا نگاه کنید که بعضی‏هایتان که سنگ جنبش سبز را به سینه می‏زنید، قدم در چه راهی گذاشته‏اید؟ آیا به نظرتان شما بیشتر به جنبش ضربه می‏زنید یا امثال من؟ شما جنبش را به بیراهه می‏برید یا امثال من؟ باور کنید که برخوردهای بعضی از دوستان، خیلی‏ها را از جنبش سبز دلسرد، دلزده و ناامید می‏کند. آیا ایران سبز شما زندان دیگری برای دگراندیشان خواهد شد یا بهشتی برای همه‏ی ایرانیان با هر عقیده و اندیشه‏ای؟ مگر به دنبال آزادی بیان و دموکراسی نیستید؟ دموکراسی و آزادی بیان با تحمل دیگران بدست می‏آید نه سرکوب و خفه کردن صدایشان. یکی از کاربران به من خرده گرفته است که چرا هیچ لینکی در حمایت از جنبش سبز نمی‏فرستی، در نتیجه تو از ما نیستی. آن یکی با کار دقیق اطلاعاتی! به این نتیجه رسیده است که بنده کودتاچی هستم. چون بنده مداح و ستایش گر اصلاح طلبان نیستم. آیا جنبش شما فقط متعلق به طرفداران موسوی، کروبی و اصلاحات است؟ تا چهار تا نظر می‏دهم که از آنها برداشت سلیقه‏ای می‏شود، تبدیل به عامل احمدی نژاد می‏شوم. وقتی در بخش نظرات از جنبش سبز حمایت می‏کنم، باحال و آدم خوب می‏شوم. بعضی‏ها هم که نام کاربری را نمی‏بینند، یک روز دوست و یک روز دشمن هستند. چون فقط نظر آن لحظه را دیده و خوانده‏اند. من کسی بودم که انتخابات را تحریم کرده بودم. اما با تشویق دوستان و برای همراهی با هموطنان رأی دادم. حدس می‏زنید به چه کسی رأی دادم؟ من به میرحسین موسوی رأی دادم. بله! من کودتاچی حامی ایشان بودم و گلوی خودم را برای تشویق دیگران به رأی دادن به موسوی و کروبی پاره کردم. البته با موسوی میانه‏ی خوبی نداشتم اما دوست داشتم در تودهنی زدن به خامنه‏ای، ولایت فقیه و جمهوری اسلامی با شما و هموطنانم شریک باشم. هدف من از رأی به موسوی گفتن یک "نه بزرگ" به حکومت بود. موسوی را به عنوان رئیس جمهور منتخب قبول دارم و از این لحاظ برای او، رأی خودم و رأی شما احترام قائل هستم. همین مورد در مورد کروبی صادق است. اما از هیچ کدام از ایشان یا سایرین برای خودم بت و ابر قهرمان و نجات دهنده نساخته‏ام. و به نقد درونی در جنبش سبز معتقد هستم. باید فضای پرسشگری را گسترش دهیم، نه این که به مقابله با آن برخیزیم. من خودم را عضوی کوچک از این جنبش مردمی می‏دانم. اما اگر از نظر شما دگراندیشی، بی دینی و نقادی مترادف با کودتاچی بودن است. پس من همان اطلاعاتی، سپاهی، مزدور و کودتاچی باقی می‏مانم. آیا جایی در جنبش شما برای این برادر کوچکتان هست؟ آیا کسی را با اندیشه و دیدگاه متفاوت با خودتان (اما حامی شما) را به جمع خود راه می‏دهید؟

2 نظرات:

شهرام بیطار گفت...

دقیقاً باهات موافقم . ضربه ای که از خودی های تندرو میخوریم به خدا از صد تا دشمن بد تره .

ناشناس گفت...

فاشیزم یه امر اُرگانیک و قائم به ذاته. ما بچه های انسان مثل قطعات لگو هستیم برای یک ساختار بزرگتر...